پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
عروسی  بابا و مامانعروسی بابا و مامان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره
مامان سحر مامان سحر ، تا این لحظه: 37 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
بابا آرشبابا آرش، تا این لحظه: 38 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
عقد بابا و مامانعقد بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
ساخت وب سایت پرهامساخت وب سایت پرهام، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

پرهام دنیای سحر و آرش

پرهام دنیای منی

7 ماهگي پرهام

سلام ماماني چند روز ديگه شما ميريد تو هشت ماه اين عكسها واسه اخرهاي هفت ماهگيته رفته بوديم شمال ازت گرفتم و يه عكس هم هست كه با رونيا دختر عمو رحمان گرفتي   ...
29 مهر 1392

آش دندوني پرهام

سلام ماماني ديروز واست آش دندوني پختم كه راحتر دندون دربياري منم شنيدم كه ميگن آش دندوني بپزي بچه راحتر دندون در مياره منم پختم واست عزيز مامان . ماماني از زمان شروع كاريم هفته پيش چهارشنبه شيفت وايستادم تا برسم خونه ساعت شده بود 7 شب تو هم از ساعت 3 شروع به گريه كردن كردي تا ساعت 7  ببخشيد ماماني شرمنده اين سري مي خوام شيفت وايسم تو رو حتما مي برم اداره تا دلتنگ مامان نباشي .
20 مهر 1392

درد دل با پسر گلم

سلام ماماني 2 هفته است اومدم سركار و خيلي دلم براي پسر گلم تنگ ميشه . پسرم از اينكه كله صبح ساعت 5 بايد از خواب ناز بيدار شي و آمادت كنم براي بردن به خونه خاله خيلي ناراحت مي شم چون تو هم مثل بچه هاي ديگه دوست داري بخوابي و هر وقت دلت مي خواد بيداربشي ولي شرمندتم ماماني . بعدازظهرها مي آم دنبالت تا باهم بريم خونمون همين كه از در وارد مي شم منو كامل مي شناسي و واسم گريه مي كني  و خودتو واسم لوس مي كني كه بغلت كنم ماماني جالب اينجاست ساعت 2و نيم به بعد كه مي شه  قرار که من بيام دنبالت نقاتو شروع مي كني يعني اينكه منتظر منی .پسرم متاسفانه  بايد هفته اي يه بار تا ساعت 6 عصر بايد اداره شيفت وايسم نميدونم چي...
17 مهر 1392